بیاد شهید محمد کاری
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
در عید استقرار جمهوری ایران از کربلاکاری رسیده میهمان است مادر بگوید در غمش با آه و زاری نعشمحمد از سفر آمد خوش آمد بود آرزویم تا که دامادش نمایم میخواستم تا حجله عیشش ببندم گشته امیدم نا امید از جور صدام لیکنازآن شادمکه تا کوی حسینی جان در ره قرآن و دین داده جوانم تا مهرومه اندر جهان تابنده باشد یاد از علی اکبر کنم مانند لیلا یارب به خون پاک فرزندان زهرا گفتا توکل درغم هجر...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
در عید استقرار جمهوری ایران از کربلاکاری رسیده میهمان است مادر بگوید در غمش با آه و زاری نعشمحمد از سفر آمد خوش آمد بود آرزویم تا که دامادش نمایم میخواستم تا حجله عیشش ببندم گشته امیدم نا امید از جور صدام لیکنازآن شادمکه تا کوی حسینی جان در ره قرآن و دین داده جوانم تا مهرومه اندر جهان تابنده باشد یاد از علی اکبر کنم مانند لیلا یارب به خون پاک فرزندان زهرا گفتا توکل درغم هجر...
بیاد شهید محمد علی سروری
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
ازجهاد مردمی نعش شهیدی میرسد سروری آمدکهآرد مژده وصل حسیـن رسد از جبهه ها اینک شهیدی امیدش وصل دیدارحسین بود ز موج انفجار افتاده از پا بدی رزمندگان را یار و یاور عزیزان سروری قربان دین شد ز صنف کامیونداران نی ریز در آن ساعت که مرگش شد برابر توکل با شهیــدان بـــسته پیمـــانبهر فتح کربلا بوی امیدی می رسد آری آری بـهر ما ازنوامیدی می رسد که در دل بوده است او را امیدی رضای خاطر پیر...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
ازجهاد مردمی نعش شهیدی میرسد سروری آمدکهآرد مژده وصل حسیـن رسد از جبهه ها اینک شهیدی امیدش وصل دیدارحسین بود ز موج انفجار افتاده از پا بدی رزمندگان را یار و یاور عزیزان سروری قربان دین شد ز صنف کامیونداران نی ریز در آن ساعت که مرگش شد برابر توکل با شهیــدان بـــسته پیمـــانبهر فتح کربلا بوی امیدی می رسد آری آری بـهر ما ازنوامیدی می رسد که در دل بوده است او را امیدی رضای خاطر پیر...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید عباسعلی دهقانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
بیشک شهیدان چون کبوتران پرواز را میشناختند که اینگونه از قفس خاکی رستند و به خدا پیوستند.۱۳۳۸/۵/۱۰ در شهرستان نیریز نوزادی پا به عرصه حیات نهاد که نام او را «عباسعلی» نهادند. در خانوادهای مذهبی و ارادتمند به حسین بن علی (ع) رشد نمود تا به سن تحصیل رسید. تحصیلات خود را از دبستان بختگان نیریز، شروع و در دبیرستان امام خمینی نیریز به پایان رسانید. در دوران انقلاب اسلامی در تظاهرات و راهپیماییها شرکت فعال داشت. ازنظر...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
بیشک شهیدان چون کبوتران پرواز را میشناختند که اینگونه از قفس خاکی رستند و به خدا پیوستند.۱۳۳۸/۵/۱۰ در شهرستان نیریز نوزادی پا به عرصه حیات نهاد که نام او را «عباسعلی» نهادند. در خانوادهای مذهبی و ارادتمند به حسین بن علی (ع) رشد نمود تا به سن تحصیل رسید. تحصیلات خود را از دبستان بختگان نیریز، شروع و در دبیرستان امام خمینی نیریز به پایان رسانید. در دوران انقلاب اسلامی در تظاهرات و راهپیماییها شرکت فعال داشت. ازنظر...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید علیرضا اکرامپور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
ای رفیق! همچون قاصدکهای عاشق به پرواز در آی و نظاره کن به خون نشستن آلالههای سرخرنگ سرزمین ایران را که آواز ملکوتی فرشتگان را زمزمه میکنند و در سودای وصال دوست، سر و جان را یکباره به بازار شهادت میبرند. از میان آن قاصدکها، میتوان یکی چون علیرضا اکرام پور را به شمار آورد. همانی که در اولین روز از زمستان سال ۱۳۳۶ سرمای طبیعت را با نفس گرم خود طراوت بهاری بخشید و فضای خانواده مذهبی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
ای رفیق! همچون قاصدکهای عاشق به پرواز در آی و نظاره کن به خون نشستن آلالههای سرخرنگ سرزمین ایران را که آواز ملکوتی فرشتگان را زمزمه میکنند و در سودای وصال دوست، سر و جان را یکباره به بازار شهادت میبرند. از میان آن قاصدکها، میتوان یکی چون علیرضا اکرام پور را به شمار آورد. همانی که در اولین روز از زمستان سال ۱۳۳۶ سرمای طبیعت را با نفس گرم خود طراوت بهاری بخشید و فضای خانواده مذهبی...
شهدا سال 65 -خاطرات شهید سعید شاهدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد سعيد شاهدي »
اشک خدایا! دلم تنگ است. دلم چون آتش شعلهور میسوزد. خدایا! آتش دل، وجودم را آب کرد، بخار کرد. خدایا! دوست میداشتم بسوزم در عشقت، نه درون حرف مردم، از آنهایی که بدتر از خنجرهای زهر آلود از آن چشمهای پلید و کثیف میدانم، خوب میدانم که هر گاه این شعله به پا خیزد، برای خاموش کردن آن باید بگریم، از درون خود بشدت بگریم، تلخ و با شدت بگریم. باید اشک ریزم تا که چشم بخشکد، چشم من...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد سعيد شاهدي »
اشک خدایا! دلم تنگ است. دلم چون آتش شعلهور میسوزد. خدایا! آتش دل، وجودم را آب کرد، بخار کرد. خدایا! دوست میداشتم بسوزم در عشقت، نه درون حرف مردم، از آنهایی که بدتر از خنجرهای زهر آلود از آن چشمهای پلید و کثیف میدانم، خوب میدانم که هر گاه این شعله به پا خیزد، برای خاموش کردن آن باید بگریم، از درون خود بشدت بگریم، تلخ و با شدت بگریم. باید اشک ریزم تا که چشم بخشکد، چشم من...
شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید سید عباس موسوی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
گاهی برگهای تاریخ زرین ایرانزمین را ورق میزنیم، بهصفحاتی میرسیم که شمیمِ خوش بهشتی و نور الهی از آن تابنده است. این برگها را شهیدانی نوشتهاند که حب وطن را در سایه ایمان میجستند. سید عباس موسوی از تیره آن آسمانیهاست که ۱۳۴۸/۴/۲ در روستای چاه سرخ آباده طشک از توابع نیریز و میان خانوادهای مذهبی و از سلسله مورداحترام سادات موسوی، دیده به جهان گشود. ششساله بود که وارد دبستان چاه سرخ گردید. دوره ابتدایی را با...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
گاهی برگهای تاریخ زرین ایرانزمین را ورق میزنیم، بهصفحاتی میرسیم که شمیمِ خوش بهشتی و نور الهی از آن تابنده است. این برگها را شهیدانی نوشتهاند که حب وطن را در سایه ایمان میجستند. سید عباس موسوی از تیره آن آسمانیهاست که ۱۳۴۸/۴/۲ در روستای چاه سرخ آباده طشک از توابع نیریز و میان خانوادهای مذهبی و از سلسله مورداحترام سادات موسوی، دیده به جهان گشود. ششساله بود که وارد دبستان چاه سرخ گردید. دوره ابتدایی را با...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید منصور جلوداری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد منصور جلوداري »
اگر نیک بنگری مردمان را در زندگی جز به تجارت نبینی! گروهی عمر گرانمایه را به ثمن بخس میدهند و گروهی جز به رضای دوست، لحظات خود را معامله نمیکنند. در این میان شهیدان را که بهشت را به بهای جان خریدند، سود برندگان واقعی این عرصه خواهی یافت. منصور یکی از همان تجاری است که روز اول آذرماه سال 1333، در خانوادهای متدین و مذهبی قدم در عرصه حیات گذاشت. عشق به قرآن و تعلیمات اسلامی، اورا...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد منصور جلوداري »
اگر نیک بنگری مردمان را در زندگی جز به تجارت نبینی! گروهی عمر گرانمایه را به ثمن بخس میدهند و گروهی جز به رضای دوست، لحظات خود را معامله نمیکنند. در این میان شهیدان را که بهشت را به بهای جان خریدند، سود برندگان واقعی این عرصه خواهی یافت. منصور یکی از همان تجاری است که روز اول آذرماه سال 1333، در خانوادهای متدین و مذهبی قدم در عرصه حیات گذاشت. عشق به قرآن و تعلیمات اسلامی، اورا...
شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید حسین دمیری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
آفتاب ۱۳۴۵/۴/۱ طلوع کرده و نسیم سحری وزیدن گرفته بود که نغمه زندگی را حاج حسین دمیری در روستای چاهسرخ نیریز، میان خانوادهای متدین آغاز کرد. دستهای مهربان مادر نوازشگر او گردید و کمکم در بین کودکان سری ازسرها شد. از کودکی بسیار چالاک و باشهامت بود. در ششسالگی راهی دبستان دهقان شد و دوره ابتدایی را با موفقیت به پایان برد. سپس به دلیل عدم دسترسی به مدرسه راهنمایی، مجبور به ترک تحصیل شد. همدوش پدر در...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
آفتاب ۱۳۴۵/۴/۱ طلوع کرده و نسیم سحری وزیدن گرفته بود که نغمه زندگی را حاج حسین دمیری در روستای چاهسرخ نیریز، میان خانوادهای متدین آغاز کرد. دستهای مهربان مادر نوازشگر او گردید و کمکم در بین کودکان سری ازسرها شد. از کودکی بسیار چالاک و باشهامت بود. در ششسالگی راهی دبستان دهقان شد و دوره ابتدایی را با موفقیت به پایان برد. سپس به دلیل عدم دسترسی به مدرسه راهنمایی، مجبور به ترک تحصیل شد. همدوش پدر در...
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید علی محمد زارعی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
در دومین روز از دیماه سال ۱۳۴۵، در آباده طشک از توابع نیریز، چشمان زیبای «علیمحمد» به دنیای خاکی باز شد و دنیایی از شادی و مهربانی را با خود به همراه آورد. روح دیانت و تقوای حاکم بر خانواده علیمحمد را با اصول اصیل اسلامی آشنا کرد و پرورش داد. انجام فرایض دینی را از همان اوان کودکی به او یاد دادند. دوران تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در زادگاه خویش با موفقیت سپری کرد. سپس برای...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
در دومین روز از دیماه سال ۱۳۴۵، در آباده طشک از توابع نیریز، چشمان زیبای «علیمحمد» به دنیای خاکی باز شد و دنیایی از شادی و مهربانی را با خود به همراه آورد. روح دیانت و تقوای حاکم بر خانواده علیمحمد را با اصول اصیل اسلامی آشنا کرد و پرورش داد. انجام فرایض دینی را از همان اوان کودکی به او یاد دادند. دوران تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در زادگاه خویش با موفقیت سپری کرد. سپس برای...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید محمدرضا خودستان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد محمدرضا خودستان »
زمزمه لبهایشان سرود عشق بود و افق نگاهشان کوی دوست. دررسیدن به معشوق سر از پا نمیشناختند. از جرگه آن عاشقان یکی محمدرضا نامی بود که در سال ۱۳۳۹ در نیریز، میان خانوادهای مسلمان و مقید به آداب اسلامی پا به عرصه حیات گذاشت. کودکی را با بازیهای کودکانه و آموزش آداب زندگی سپری کرد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه ششم بهمن آغاز و به پایان برد. دوره راهنمایی را در مدرسه مفتح نیریز و دوره دبیرستان را...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد محمدرضا خودستان »
زمزمه لبهایشان سرود عشق بود و افق نگاهشان کوی دوست. دررسیدن به معشوق سر از پا نمیشناختند. از جرگه آن عاشقان یکی محمدرضا نامی بود که در سال ۱۳۳۹ در نیریز، میان خانوادهای مسلمان و مقید به آداب اسلامی پا به عرصه حیات گذاشت. کودکی را با بازیهای کودکانه و آموزش آداب زندگی سپری کرد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه ششم بهمن آغاز و به پایان برد. دوره راهنمایی را در مدرسه مفتح نیریز و دوره دبیرستان را...